علتهای چهارگانه، علل اربعهfour causesواژههای مصوب فرهنگستاندر فلسفة ارسطو، چهار علت تبیینکنندة پدیدهها شامل علت مادی (material) و علت صوری (formal) و علت فاعلی (efficient) و علت غایی (final)
کوششلغتنامه دهخداکوشش . [ ش ِ ] (اِمص ) عمل کوشیدن . فعل کوشیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوشیدن . (ناظم الاطباء). || سعی و جهد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). جد. کَدّ. سعی . تساعی . مجاهدت . اجتهاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به کوشش نروید گ
slogsدیکشنری انگلیسی به فارسیبارها، تقلا، ضربت سخت، خرحمالی، سیلی، کوشش سخت، تقلا کردن، پرتاب کردن، ضربت سخت زدن، خرحمالی کردن
slogدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، تقلا، ضربت سخت، خرحمالی، سیلی، کوشش سخت، تقلا کردن، پرتاب کردن، ضربت سخت زدن، خرحمالی کردن
کوششلغتنامه دهخداکوشش . [ ش ِ ] (اِمص ) عمل کوشیدن . فعل کوشیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوشیدن . (ناظم الاطباء). || سعی و جهد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). جد. کَدّ. سعی . تساعی . مجاهدت . اجتهاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به کوشش نروید گ
کوششدیکشنری فارسی به عربیاجهاد , امتداد , تجربة , جهد , شدة , صراع , عمل , فوضي , قبضة , محاکمة , محاولة , مسعي , نشاط
کوششدیکشنری فارسی به انگلیسیattempt, bid, drive, effort, endeavor, essay, exertion, push, shot, strain, stroke, study, trial, try
روز کوششلغتنامه دهخداروز کوشش . [ زِ ش ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز جنگ . (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (شرفنامه ٔ منیری ). روز نبرد : آن جهانداری که از آواز کوسش دمبدم روز کوشش آید اندر گوشش النصر معک .سلمان ساوجی (از انجمن آرا).
کوششلغتنامه دهخداکوشش . [ ش ِ ] (اِمص ) عمل کوشیدن . فعل کوشیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوشیدن . (ناظم الاطباء). || سعی و جهد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). جد. کَدّ. سعی . تساعی . مجاهدت . اجتهاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به کوشش نروید گ
گاه کوششلغتنامه دهخداگاه کوشش . [ هَِ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وقت ِ جنگ . (مؤیدالفضلا) (آنندراج ).