blunderedدیکشنری انگلیسی به فارسیاشتباه گرفته شد، اشتباه کردن، کوکورانه رفتن، سهو کردن، دست پاچه شدن و بهم مخلوط کردن
خطا فاحشدیکشنری عربی به فارسیاشتباه بزرگ , سهو , اشتباه لپي , اشتباه کردن , کوکورانه رفتن , دست پاچه شدن و بهم مخلوط کردن
blundersدیکشنری انگلیسی به فارسیاشتباهات، اشتباه بزرگ، اشتباه لپی، سهو، خطا، خبط، اشتباه کردن، کوکورانه رفتن، سهو کردن، دست پاچه شدن و بهم مخلوط کردن