کیک فنجانیcup cake, fairy cake, patty cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیک اسفنجی کوچک و گردی که در قوطیهای مسی جداگانه یا قالبهای کاغذی پخته میشود
کیک اسفنجیsponge cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیک متخلخل و سبک تهیهشده از آرد خودورا و شکر و تخممرغ زده و طعمدهندهها
کیک لیوانیmug cakeواژههای مصوب فرهنگستانکیکی که در درون لیوانی بزرگ و با استفاده از تندپز در مدتی کوتاه پخته میشود
خاچهلغتنامه دهخداخاچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) هاچه و هچه (در بروجرد)، کچک (در گیلان )، چوب دوشاخی که بر زیر شاخی از درخت و مانند آن زنند تا فرو نیفتد.
کاسه و نیم کاسهفرهنگ گنجواژه 1ـ سر و زانو 2ـ زیر کاسه نیم کاسه است (توطئهای در بین است) 3ـ نوعی نقش مقرنس کاری وارونه، کاسههای کچک و بزرگ، ظروف.
کچکلغتنامه دهخداکچک . [ ک َ چ َ ] (اِ) جانوری است که مشک آب را پاره کند و او را مشک در نیز گویند. (برهان )(از آنندراج ). جانوری است که مشک بدرد و آن را مشک در نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به کچل شود.