گارمونفرهنگ فارسی عمیدنوعی ساز پردهدار شبیه جعبه که هنگام نواختن روی دست میگیرند و پرههای آن را با انگشت فشار میدهند؛ آکوردئون.
گارمونفرهنگ فارسی معین(مُ) [ روس . ] (اِ.) = گارمن . گارمان . قارمون . قارمان : آلت موسیقی پرده دار شبیه جعبه که به هنگام نواختن آن را در دست گیرند و پرده های آن را با انگشت فشار دهند.
حرمونلغتنامه دهخداحرمون . [ ] (اِخ ) به معنی قله ٔ بلند و یا بمعنی ممتنعالوصول یا مقدس میباشد و صیدونیان آنرا سریون درخشنده و اموریان سیز یا شیز میگفتند. (غزلهای سلیمان 4:8). اما عبرانیان آنرا کوه سیؤن مینامیدند. (سفر تثنیه <
حرمونلغتنامه دهخداحرمون . [ ح َ ] (اِخ ) هارمون . یکی از دهات لاریجان است . رجوع به سفرنامه ٔ استراباد و مازندران رابینو ص 115 و ترجمه ٔ آن ص 154 شود.
هرموژنلغتنامه دهخداهرموژن . [ هَِ م ُژِ ] (اِخ ) نام یکی از سفرایی است که آتنی ها، به هنگام جنگ اردشیر دوم هخامنشی با یونان ، به نزد تیری باذ والی ارمنستان و لیدیه فرستادند. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1115 شود.
آکاردئونفرهنگ فارسی عمیدنوعی ساز دارای شستی با بدنهای چیندار که هنگام نواختن با فشار دست، بازوبسته میشود و دکمههای آن را با انگشت فشار میدهند؛ گارمون.