barrelدیکشنری انگلیسی به فارسیبشکه، لوله تفنگ، چلیک، پیمانه مایعات، ظرف استوانه شکل، خمره چوبی، در خمره ریختن، در بشکه کردن، با سرعت زیاد حرکت کردن
barrelدیکشنری انگلیسی به فارسیبشکه، لوله تفنگ، چلیک، پیمانه مایعات، ظرف استوانه شکل، خمره چوبی، در خمره ریختن، در بشکه کردن، با سرعت زیاد حرکت کردن
بشکهbarrelواژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] زیرمجموعهای از یک فضای بُرداری توپولوژیکی که بسته و کوژ و متعادل و جاذب باشد [مهندسی بسپار- مجموعة بستهبندی] گُنجایهای استوانهای و شکمدار با دو سر تخت، از جنس چوب یا پلاستیک و ظرفیت 160 تا 200 لیتر
barrelدیکشنری انگلیسی به فارسیبشکه، لوله تفنگ، چلیک، پیمانه مایعات، ظرف استوانه شکل، خمره چوبی، در خمره ریختن، در بشکه کردن، با سرعت زیاد حرکت کردن
بشکهbarrelواژههای مصوب فرهنگستان[ریاضی] زیرمجموعهای از یک فضای بُرداری توپولوژیکی که بسته و کوژ و متعادل و جاذب باشد [مهندسی بسپار- مجموعة بستهبندی] گُنجایهای استوانهای و شکمدار با دو سر تخت، از جنس چوب یا پلاستیک و ظرفیت 160 تا 200 لیتر
بشکۀ بتاbeta barrel, β barrelواژههای مصوب فرهنگستانساختاری عموماً تراغشایی و مبتنی بر صفحۀ بتا که در آن پیچش، صفحهای استوانهای ایجاد میکند