لغتنامه دهخدا
گرایستن . [ گ َ / گ ِ ی ِ ت َ ] (مص ) (از: گرای + ستن ، پسوند مصدری ) گراییدن . جزو اول در اوراق مانوی به پارتی گری (متمایل شدن . لیز خوردن . افتادن ) . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || میل و خواهش کردن .(برهان ). رجوع به گرائیدن و گراییدن شو