گرشوللغتنامه دهخداگرشول . [ گ َ] (اِخ ) نام محلی است در کنار راه آباده و شیراز میان قادرآباد و سعادت آباد واقع در 762700گزی طهران .
رسوللغتنامه دهخدارسول . [ رَ ] (اِخ ) فرستاده ٔ خلیفه ٔ عباسی نزد مسعود، آخرین سلطان سلسله ٔ ایوبیه ٔ عربستان به سال 619 هَ . ق . و او پدر علی مؤسس خاندان ائمه ٔ رسولی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ائمه ٔ رسولی شود.
رسوللغتنامه دهخدارسول . [ رَ ] (اِخ ) یا رسول بارهه ای . میر عبدالرسول از سادات بارهه و از همراهان نواب سیف اﷲخان صوبه ٔ دارتته و از گویندگان قرن دوازدهم هجری بود. قانع او را از شاعران عهد صوبه داری (1137-1142 هَ . ق .) شمرده
رسولفرهنگ فارسی عمید۱. فرستادهشده از جانب خدا؛ پیغمبر.۲. [قدیمی] کسی که مٲمور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد؛ فرستادهشده؛ پیغامبر؛ قاصد؛ پیک.