گشنه رودلغتنامه دهخداگشنه رود.[ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع در 56هزارگزی جنوب معلم کلایه و 33هزارگزی راه عمومی . کوهستان و دارای 260 تن سکنه است . آب آن
گرمخانه 2saunaواژههای مصوب فرهنگستاناتاقی ویژه با حرارت زیاد که ورزشکاران و افراد عادی معمولاً برای کاهش وزن از آن استفاده میکنند
تاسهکِشpurse seiner, seine boat, seiner, purse boatواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شناور ماهیگیری که تاسه به پاشنۀ آن متصل میشود
تاسهpurse seine, purse, seine, purse net, seine netواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تور ماهیگیری که با بسته شدن بخش انتهایی، به یک کیسه بدل میشود و ماهیان و دیگر آبزیان نمیتوانند از آن خارج شوند
گشنهلغتنامه دهخداگشنه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (ص ) گسن . گسنه .گرسنه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گرسنه . (برهان )(جهانگیری ). گرسنه و گسنه . (آنندراج ) : پس باد را بفرمود تا آن بساط را بنهاد و خانه ٔ مکه را طواف کرد... پس از مکه بگذشت
گشنهلغتنامه دهخداگشنه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (ص ) گسن . گسنه .گرسنه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گرسنه . (برهان )(جهانگیری ). گرسنه و گسنه . (آنندراج ) : پس باد را بفرمود تا آن بساط را بنهاد و خانه ٔ مکه را طواف کرد... پس از مکه بگذشت