لغتنامه دهخدا
باغنده . [ غ َ دَ / دِ ] (اِ) غلوله ٔ پنبه . (غیاث اللغات ). پنبه ٔ زده باشد که گرد کرده پیچیده باشند و گلوله نیز گویند. (فرهنگ اوبهی ). پنبه ٔ حلاجی کرده که برای رشتن گلوله کرده باشند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پنبه ٔ حلاجی شده آما