لغتنامه دهخدا
گندرو. [ گ َ دِ ](اِخ ) نام وزیر ضحاک . این کلمه در اوستا بصورت گندروه آمده است ، در آبان یشت بند 27 از این شخص با صفت زرین پاشنه (زئی ری پاشنم ) یاد شده است و در کتب متأخران او را (کندرب زره پاشنه ) خوانده اند به معنی (کسی که آب دریا تا پاش