گورنشلغتنامه دهخداگورنش . [ ن ِ ] (ترکی ، اِ) کورنش . (ناظم الاطباء). کرنش . از ترکی جغتایی گورنیش . رجوع به کرنش شود.
ورنجلغتنامه دهخداورنج . [ وَ رَ ] (ص ) آزمند وحریص و خداوند شره . (ناظم الاطباء). خداوند حرص و شره را گویند. (برهان ). حریص . (انجمن آرا) : به ظل همای همایون جاهت دو بازوی زاغ ورنج ارج کردم . سوزنی .و ظاهراً در این بیت به جای ورنج