گوگیلغتنامه دهخداگوگی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 54000 گزی شمال خاور زرقان و 1000 گزی راه فرعی سیوند به محمودآباد. سکنه ٔ آن 41 تن است . (از فرهنگ ج
پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
گُوِة انبارhatch wedgeواژههای مصوب فرهنگستانگوهای چوبی برای محکم کردن زهوار دهانهپوش و دهانهپوش بر روی دهانه
جزیرة راستگرد ورود و خروجright-in right-out islandواژههای مصوب فرهنگستانمحوطة مثلثیشکل برآمدهای که با مسدود کردن قسمتی از راه در انتهای مسیر ورودی به تقاطع، مانع انجام حرکات گردش به چپ و عبور مستقیم میشود
گوگیلواژهنامه آزادگوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی کشکول،همه چیز دان،بهترین ها بزرگ کشکول دانشمند همه چیز دان معروف
گوگیلواژهنامه آزادگوگیل در حومه یزد معانی زیادی دارد از آن جمله: دایره وار و در حال چرخش،در حال فعالیت و فعال کشکول:همه چیز در آن یافت میشود صمیمیت،دوستی،فعالیت گروهی کشکول،همه چیز دان،بهترین ها بزرگ کشکول دانشمند همه چیز دان معروف