آکورد سهصدایی بزرگmajor triad, major common chordواژههای مصوب فرهنگستانآکورد سهصدایی که فاصلههای درونی آن بهترتیب سوم بزرگ (major) و سوم کوچک (minor) و فاصلۀ بیرونی آن پنجم درست است
گمارلغتنامه دهخداگمار. [ گ ُ ] (اِ) چمچه . (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). کفگیر بزرگ . (ناظم الاطباء) : اگر از طعامش دهد یک گمارنهد بار منت به دوشت هزار.میرنظمی (از شعوری ج 2 ورق 31
گمارلغتنامه دهخداگمار. [ گ ُ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ ملمع هفت لنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
گمارلغتنامه دهخداگمار. [ گ ُ ] (اِمص ) گماشتن . کسی را بر سر چیزی و کاری و واداشتن . (برهان ) (آنندراج ). || (نف )گمارنده . (ناظم الاطباء). || (اِ) صدا و آواز پای را نیز گویند به هنگام راه رفتن . (برهان ).
ململیلغتنامه دهخداململی . [ م َ م َ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ بابادی هفت لنگ بختیاری ودارای شعب ذیل است : سله چین ، کوروند، ملورچی ، حلوانی ، شهنی ، نصیر و گمار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74).
ستوه آوردنلغتنامه دهخداستوه آوردن . [ س ُ وَدَ ] (مص مرکب ) عاجز کردن . زبون ساختن : سواران جنگی بر او بر گمارستوه آورش هر سوی از کارزار. اسدی .مثال او را امتثال نمود و بر این موجب پیش گرفتند تا آن کافران را به ستوه آوردند. (ترجمه ٔ تاری
دولت دوستگُمارgovernment by cronyواژههای مصوب فرهنگستاندولتی که در آن رئیس دولت همکاران خود را نه براساس صلاحیت آنها بلکه به دلیل آشنایی قدیمی و روابط شخصی برمیگزیند