خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیتی خور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گیتی خور
/gitixor/
معنی
آنکه از همۀ نعمتهای جهان بهرهور شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گیتی خور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] gitixor آنکه از همۀ نعمتهای جهان بهرهور شود.
-
گیتی خور
لغتنامه دهخدا
گیتی خور. [ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) از تمام نیکیهای گیتی بهره ورشونده . متنعم شونده . متلذذ به لذایذ گیتی : همچنان لشکرکش و دشمن کش و دیناربخش همچنین گیتی خور و میری کن و نیکی فزای . منوچهری .رجوع به جهان خور شود.
-
واژههای مشابه
-
گیتی آرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گیتیآرای› [قدیمی] giti[']ārā آرایندۀ گیتی؛ جهانآرا؛ عالمآرا.
-
گیتی آفرین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] giti[']āfarin آفرینندۀ جهان؛ خالق عالم.
-
گیتی بان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitibān ۱. نگهبان گیتی.۲. [مجاز] پادشاه.
-
گیتی پرور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitiparvar ۱. آنکه جهان را نظموپرورش دهد.۲. [مجاز] آفتاب.
-
گیتی پژوه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitipažuh پژوهندۀ گیتی؛ جهانجو؛ دنیاطلب.
-
گیتی پسند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitipasand دنیاپسند.
-
گیتی پناه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitipanāh ۱. پناهدهندۀ جهان.۲. [مجاز] پادشاه.
-
گیتی خدا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گیتیخدای› [قدیمی] gitixodā ۱. خداوند گیتی؛ پروردگار.۲. [مجاز] پادشاه.
-
گیتی خدیو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] gitixadiv پادشاه جهان.
-
گیتی خرام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitixo(a,e)rām = جهانگرد
-
گیتی داور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gitidāvar کسی که بر همۀ جهان داوری کند.
-
گیتی ستان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] gitisetan جهانگیر؛ جهانگشا.