اخنفلغتنامه دهخدااخنف . [ اَ ن َ ] (ع ص ) آنکه استخوانی از پشت یا سینه شکسته دارد.- صدر اخنف ؛ سینه ٔ یک جانب درآمده .- ظهر اخنف ؛ پشت یک جانب درآمده .
چاخانچیلغتنامه دهخداچاخانچی . (ترکی ، ص مرکب ) با دیگری چاخان کننده . کسی که عادت به چاخان کردن و خوش آمد گفتن دارد.