یاریرسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) یرسان، دارای روحیۀ همکاری، همکار، همراه، کمککننده، یاریدهنده، یاریگر، یار نشاندهندۀ روحیه تعاون، یاور، هماهنگ خدمتگزار تعاونی همبازی ◄ رفیق
روشنپارهbright segment, twilight arch, crepuscular archواژههای مصوب فرهنگستاننواری با روشنایی ضعیف که در طول نیمتاب (twilight) صاف با ارتفاع خورشیدی 7- تا 18- درجه در بالای نقطۀ خورشیدی قابل رؤیت است
منطقة سوخترسانی هواییair-to-air refueling area, AARA, aerial refueling area, air refueling area, in-flight refueling area, IFRA, tanking areaواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای از فضای پرواز که در آن هواگردِ سوخترسان مجاز است به هواگرد دیگر، در حال پرواز، سوخترسانی کند
منطقۀ خدماترسانیservice area 2واژههای مصوب فرهنگستان1. بخشی از فرودگاه برای انجام خدمات جاری و روزمره 2. بخشی از فرودگاه مخصوص خدمات پشتیبانی ازقبیل خدمات مربوط به سانحه و آتشنشانی و نجات و وسایل نقلیه و چرخ و توقفگاه و پله
آدوریناواژهنامه آزاددختر کمک کننده؛ یاری رسان. || نامی برای دختران. از افسانۀ گیل گمش بابِلی گرفته شده است. نام آشوری؛ دختر یاری رسان.