یازشلغتنامه دهخدایازش . [ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از یازیدن . قصد و آهنگ و اراده . (برهان ) (آنندراج ). تمایل . توجه . گرایش . (یادداشت مؤلف ) : نه دراز ودراز یازش اوامل خصم را کند کوتاه . ابوالفرج رونی (از فرهنگ سروری ).|| حرکت و ج
دوران تاریکDark Agesواژههای مصوب فرهنگستاندورههای بلافصل بعد از سقوط تمدنها یا زمانیکه مدارک باستانشناختی مربوط به آن، در مقایسه با ادوار پیشین، به دورهای از انحطاط اشاره دارد
حجزلغتنامه دهخداحجز. [ ح َ ] (ع مص ) بازداشتن . منع کردن . (منتهی الارب ). دور کردن (آنندراج ). || در میان دو چیز درآمدن . (منتهی الارب ). || شتر را نشانیده ، سپل بر میان وی بستن برای علاج . (منتهی الارب ). نشانیدن شتر و بستن رسن در دو پای و میان او تا علاج جراحت پشت او کرده شود. (آنندراج ).
حجزلغتنامه دهخداحجز. [ ح َ ج َ ] (ع اِ) نوعی بیماری روده که از بسیاری عطش پدید آید. (ناظم الاطباء). و هو ان یقبض امعائه و مصارینه من العطش و لایستطیع اکثار الطعم والشرب . (منتهی الارب ). || (مص ) به بیماری حجز مبتلا گردیدن . (منتهی الارب ).
حجزلغتنامه دهخداحجز. [ ح ِ ] (ع اِ) اصل مرد. (منتهی الارب ). عشیره . (ناظم الاطباء). اقرباء. (منتهی الارب ). خویشان نزدیک . (آنندراج ). || ناحیه . (منتهی الارب ). کنار. جانب . (آنندراج ).
یازش آغازگرprimer extensionواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای مشخص کردن انتهای '5 یک رِنا با اتصال آغازگر به رِناپ
تمطیلغتنامه دهخداتمطی . [ ت َ م َطْ طی ](ع اِ) خمیازه . کنهزه . کشواکش . (ناظم الاطباء). خمیازه که به هندی انگرائی گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). یازش . یازیدن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : حلق خصمش در تثاوب جان دهدکو تمطی بر کمان خواهد نمود.<p class="author
چسپیدنلغتنامه دهخداچسپیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) اتصال یافتن جسمی باشد بجسمی دیگر که انفصال آن مشکل بود. (برهان ) (آنندراج ). اتصال یافتن و متصل شدن . (ناظم الاطباء). وصل شدن چیزی به چیزی . (فرهنگ نظام ). چفسیدن . چپسیدن . بشلیدن . دوسیدن . ملصق شدن . التصاق . التساق . التزاق . لَطَب . لَسَم . لُزو
یازش آغازگرprimer extensionواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای مشخص کردن انتهای '5 یک رِنا با اتصال آغازگر به رِناپ
نیازشلغتنامه دهخدانیازش . [ زِ ] (اِمص ) عبادت . پرستش . (یادداشت مؤلف ). عرض نیاز. رجوع به نیاز شود : هزاران گونه بنماید نیازش به شیرین لابه و نیکو نوازش . فخرالدین اسعد. || نوازش : سروشان را به نام نیک
خط وایازشregression lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی راست که وابستگی میانگین شرطی متغیر وابسته را به متغیر پیشگو نمایش میدهد
خم وایازشregression curveواژههای مصوب فرهنگستانخمی که ارتباط بین میانگین متغیر پاسخ با متغیر پیشگو را نمایش دهد
وایازشregression 1واژههای مصوب فرهنگستانتعیین رابطۀ بین میانگین یک متغیر تصادفی و یک یا چند متغیر مستقل بهصورت معادلۀ ریاضی