افتان افتانلغتنامه دهخداافتان افتان . [ اُ اُ ] (ق مرکب ) حرکت ورفتار بطور افتادگی و بطور آرامی . (ناظم الاطباء).
هفتانلغتنامه دهخداهفتان . [ هََ ] (اِخ ) از قرای اصفهان . (معجم البلدان ). اکنون در استان اصفهان بدین نام دهی نیست .
هفتیانلغتنامه دهخداهفتیان . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از بخش رزن شهرستان همدان که 98 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله ، لبنیات و انگور است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
افتانلغتنامه دهخداافتان . [ اِ ] (ع مص ) بشگفت آوردن چیزی کسی را. || در فتنه انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بفتنه افکندن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || ربودن زن دل را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
افتانلغتنامه دهخداافتان . [ اُ ] (نف ، ق ) مقابل خیزان . (آنندراج ). در حال افتادن . که افتد. (یادداشت بخط مؤلف ).