ریشال کازئینcasein micelleواژههای مصوب فرهنگستانانبوهۀ ناشی از بههمچسبیدگی بخشهای منفرد کازئین در هنگام تشکیل دَلَمۀ کازئین
کیسانیلغتنامه دهخداکیسانی . [ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب است به کیسان که نام اجدادی است . (از الانساب سمعانی ).
کشانیلغتنامه دهخداکشانی . [ ک َ / ک ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کشان یا کشانیه و آن شهری بوده است از بلاد سغد سمرقند و در شمال وادی سند قرار داشته و میان آن و سمرقند دوازده فرسنگ بوده است . (از ترجمه ٔ فتوح البلدان محمد ابراهیم آیتی ص 69<
یکسانیلغتنامه دهخدایکسانی . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب )برابری . مساوات . تساوی . استواء. (یادداشت مؤلف ). یکسان بودن . || اعتدال . (یادداشت مؤلف ).
یکسانیلغتنامه دهخدایکسانی . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب )برابری . مساوات . تساوی . استواء. (یادداشت مؤلف ). یکسان بودن . || اعتدال . (یادداشت مؤلف ).
یکسانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه یکسانی، همانی، اینهمانی[فلسفه]، تساوی، برابری اتحاد، وحدت یکی بودن، تک بودن، اصالت، نوآوری ایضاً، همان، هماو، خودش، خود همانندی، همطرازی، همگنی عدد ثابت، چیز ثابت
یکسانیلغتنامه دهخدایکسانی . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب )برابری . مساوات . تساوی . استواء. (یادداشت مؤلف ). یکسان بودن . || اعتدال . (یادداشت مؤلف ).
یکسانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه یکسانی، همانی، اینهمانی[فلسفه]، تساوی، برابری اتحاد، وحدت یکی بودن، تک بودن، اصالت، نوآوری ایضاً، همان، هماو، خودش، خود همانندی، همطرازی، همگنی عدد ثابت، چیز ثابت