چالتاغلغتنامه دهخداچالتاغ . (اِ) در اصطلاح اهالی «خوار» ورامین نام یکنوع اسباب بازی کودکانه است که آن را در «تهران » جغجغه نامند.
التیاقلغتنامه دهخداالتیاق . [ اِ ] (ع مص ) دوستی راست و خالص کردن با کسی چندانکه بچسبد وی را. || لازم گرفتن کسی را. (منتهی الارب ). || بی نیاز گردیدن . (منتهی الارب ).
الثاقلغتنامه دهخداالثاق . [ اِ ] (ع مص ) تر کردن . (تاج المصادربیهقی ). تر کردن و نمناک گردانیدن . (منتهی الارب ).