دنگ دنگلغتنامه دهخدادنگ دنگ . [ دَ دَ ] (اِ صوت ) حکایت صوت کوفتن آهنی به آهن بزرگ دیگر و مانند آن . آواز زنگ بزرگ و کوفتن پتک به سندان و آواز پاندول ساعتهای بزرگ . (یادداشت مؤلف ). دنگ و دنگ . درنگ درنگ .
میرانه 3damper 4, sordinoواژههای مصوب فرهنگستاندر سازوکار پیانو، افزارهای با پوشش نمدی که مانع امتداد یافتن صدای سیم یا ارتعاش آن میشود