affableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل اعتماد، دلجو، خوش برخورد، مهربان، خوش محضر، خوشخو، خوشرفتار، خوشرو
هذلولیلغتنامه دهخداهذلولی . [ هَُ ] (ص نسبی ، اِ) (اصطلاح علم هندسه ) مکان هندسی مجموعه ٔ نقاطی که تفاضل فاصله ٔ هر نقطه بر روی آن از دو نقطه ٔ ثابت در صفحه - به نام کانون - مقداری است ثابت ، یعنی :مقدار ثابت = سAF - AF
پیلغتنامه دهخداپی . (اِ) مختصر کلمه ٔ یونانی پری فریا بمعنی دایره . علامتی مختار نشان دادن رابطه ٔ ثابت میان محیط دایره را با قطر آن . نسبت طول محیط هر دایره بقطر آن ، و آن تقریباً مساوی 3/14 است و آن را بدین علامت p نمایش
affableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل اعتماد، دلجو، خوش برخورد، مهربان، خوش محضر، خوشخو، خوشرفتار، خوشرو