حفوللغتنامه دهخداحفول . [ ح َ ] (ع ص ) (نعت فاعلی ) ناقة حفول ؛ ناقه ٔ بسیار شیر در پستان . (از اقرب الموارد).
حفوللغتنامه دهخداحفول . [ ح َ وَ ] (ع اِ) درختی است مانند درخت انار ثمر آن مانندآلو و تلخ باشد و آنرا خورند. (از اقرب الموارد).
حفوللغتنامه دهخداحفول . [ ح ُ ] (ع مص ) حفل و حفیل در تمام معانی . (از اقرب الموارد). رجوع به حفل و حفیل شود.
حفاللغتنامه دهخداحفال . [ ح ُ ] (ع اِ) گروه بزرگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شیر گردآمده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بقیةالتفاریق و الاقماع من الزبیب . حشف . (اقرب الموارد).