اغلاملغتنامه دهخدااغلام . [ اِ ] (ع مص ) کار شنیع با مردان و کودکان کردن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || تیزشهوت گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تاشتمور اغلانلغتنامه دهخداتاشتمور اغلان . [ ت ِ اُ ] (اِخ ) از شاهزادگان چنگیزی نژاد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 450 و 527 و 532 شود.
یافث اغلانلغتنامه دهخدایافث اغلان . [ ف ِ اُ ] (اِخ ) پسر نخستین یافث موسوم به ترک که ترکان وی را یافث اغلان مینامیدند. اوپس از مرگ پدر قائم مقام وی شد و بغایت عاقل و مردانه و مؤدب و فرزانه بود. (حبیب السیر جزء 1 ج 3 ص <span class
تابناکدیکشنری فارسی به انگلیسیagleam, bright, brilliant, effulgent, glittery, luminous, nacreous, radiant, refulgent, sparkler, splendid