تکان خوردن، تقلا کردن، به خود پیچیدن
اداره کردن
Agenise
aganice
agonises، تقلا کردن، به خود پیچیدن
آشفته
آزار دهنده است، تقلا کردن، به خود پیچیدن
چاق کننده
آزاردهنده، تقلا کردن، به خود پیچیدن
agonize
agonize, smart
agonize, torture
agonize, crucify, torture
agonize, bleed, smart, suffer
سوزاندن
مقابله با آن، مخالف کردن، دشمن کردن، ضدیت کردن
اژدها
عصبی شدن