asperseدیکشنری انگلیسی به فارسیانباشته شدن، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن
aspersedدیکشنری انگلیسی به فارسیمخلوط شده، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن
aspersesدیکشنری انگلیسی به فارسیانباشته می شود، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن
aspersedدیکشنری انگلیسی به فارسیمخلوط شده، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن
aspersesدیکشنری انگلیسی به فارسیانباشته می شود، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن
تهمت زدندیکشنری فارسی به انگلیسیaccuse, befoul, asperse, bespatter, calumniate, libel, tax, slander, traduce, vilify
aspersedدیکشنری انگلیسی به فارسیمخلوط شده، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن
aspersesدیکشنری انگلیسی به فارسیانباشته می شود، بد نام کردن، هتک شرف کردن، اهانت وارد اوردن، اب پاشیدن به، خوار کردن