attaintدیکشنری انگلیسی به فارسیمتاسفم، لمس، دست کاری، محکوم کردن، مقصر دانستن، خوار کردن، بد نام کردن
attaintsدیکشنری انگلیسی به فارسیدست یافتنی است، لمس، دست کاری، محکوم کردن، مقصر دانستن، خوار کردن، بد نام کردن
attaintsدیکشنری انگلیسی به فارسیدست یافتنی است، لمس، دست کاری، محکوم کردن، مقصر دانستن، خوار کردن، بد نام کردن
attaintsدیکشنری انگلیسی به فارسیدست یافتنی است، لمس، دست کاری، محکوم کردن، مقصر دانستن، خوار کردن، بد نام کردن