بلورةلغتنامه دهخدابلورة. [ ب َل ْ لو رَ ] (ع اِ) واحد بلور. یکی بلور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به بلور شود. || (ص ) الاعور البلورة؛ آنکه چشمانش برآمده باشد. (از اقرب الموارد).
بلوریلغتنامه دهخدابلوری . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به بلور. بلورین . رجوع به بلور شود. || به رنگ بلور. || سخت سپید. سخت پاکیزه و بی آمیغ: یخ بلوری . (یادداشت مرحوم دهخدا).