bandدیکشنری انگلیسی به فارسیباند، نوار، ارکستر، روبان، اتحاد، بند و زنجیر، لولا، دستهء موسیقی، باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، نوار پیچیدن، میدان، فتق بند، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن، متحد کردن، دسته کردن، بصورت نوار در اوردن، با نوار بستن، متحد شدن، بصورت نوار یا تسمه دراوردن
باندbandage 1, band 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی نوار پارچهای برای بستن عضو صدمهدیدۀ بدن متـ . نوار 2
طول پیوندbond length, bond distanceواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ متوسط بین هستههای دو اتم در مولکول پایدار
باند بسامدfrequency band 1واژههای مصوب فرهنگستانگسترۀ پیوستهای از بسامد که در حدِّفاصل یک کران پایین و یک کران بالا قرار میگیرد
باند بسامد رادیوییradio frequency bandواژههای مصوب فرهنگستانطیف بسامد رادیویی که به یک رشته محدودههای بسامدیِ کوچک تقسیم میشود متـ . طیف بسامد 2 radio spectrum
پیوند یکسویهdative bond, coordinate bond, coordinate valenceواژههای مصوب فرهنگستانپیوند شیمیایی بین دو اتم که در آن، یکی از دو اتم، زوج الکترون مشترک را تأمین میکند
گلوبندگویش خلخالاَسکِستانی: gardan band دِروی: gardan band شالی: gardan band کَجَلی: gardan band کَرنَقی: gardan daband کَرینی: gardan band کُلوری: gardan band لِردی: gardan band
بندِ انگشتگویش خلخالاَسکِستانی: čək دِروی: čək شالی: band کَجَلی: ângištə band کَرنَقی: čək کَرینی: čək کُلوری: čək/ band گیلَوانی: band لِردی: angušta band
بند انگشتگویش اصفهانی تکیه ای: band-e angošt طاری: band-e angošt طامه ای: band-e angošt طرقی: band-e angošt کشه ای: band-e angošt نطنزی: bend-e ongušt
سینهبندگویش خلخالاَسکِستانی: sina bend دِروی: sina bend شالی: sina bend کَجَلی: sina band کَرنَقی: pəštân band کَرینی: sina band کُلوری: sina bend گیلَوانی: sina band لِردی: sina band