bandageدیکشنری انگلیسی به فارسیباند، نوار زخم بندی، فتق بند، مشمع روی زخم، قنداق کردن، با نوار بستن، دسته کردن، پانسمانکردن
bandagesدیکشنری انگلیسی به فارسیباند، نوار زخم بندی، فتق بند، مشمع روی زخم، قنداق کردن، با نوار بستن، دسته کردن، پانسمانکردن
bandagesدیکشنری انگلیسی به فارسیباند، نوار زخم بندی، فتق بند، مشمع روی زخم، قنداق کردن، با نوار بستن، دسته کردن، پانسمانکردن