خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
baulk پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
baulk
دیکشنری
باولک
فعل
reject, throw down, refuse, deny, decline, baulk
رد کردن
اسم
baulk, refusal, balk
روگردانی
refusal, baulk, balk
امتناع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
واژههای مشابه
-
baulked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باطل شده، رد کردن
-
baulked landing, baulk 3
نشست نافرجام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نشستی که در پی پیشامدهای واپسین مراحل تقرب نیمهتمام میماند
-
baulk 1
بازو 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محدودۀ قراردادی باریکی بین دو تاشۀ مجاور که در آن کاوش صورت نمیگیرد و عملاً مسیر رفتوآمد و دسترسی به تاشههای دیگر است
-
baulk-line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
baulk-line
-
balk, baulk 2, boundary strip
مرز ناشخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بخشی از زمین که عمداً یا تصادفاً شخم نخورده است و دو قطعه زمین را از هم جدا میکند
-
جستوجو در متن
-
baulk-line
دیکشنری انگلیسی به فارسی
baulk-line