blasphemesدیکشنری انگلیسی به فارسیآزار و شکنجه، کفرگویی کردن، عمل کفر امیزکردن، به مقدسات بی حرمتی کردن
blasphemedدیکشنری انگلیسی به فارسیخشونت آمیز، کفرگویی کردن، عمل کفر امیزکردن، به مقدسات بی حرمتی کردن
blasphemesدیکشنری انگلیسی به فارسیآزار و شکنجه، کفرگویی کردن، عمل کفر امیزکردن، به مقدسات بی حرمتی کردن
blasphemedدیکشنری انگلیسی به فارسیخشونت آمیز، کفرگویی کردن، عمل کفر امیزکردن، به مقدسات بی حرمتی کردن