تو یک چشم به هم زدن
بلینگ بلینگ
صورت حساب ها، صدور صورت حساب
بلن
تلوزیون، نیل، پودر ابی رنگ رختشویی
تکان دادن، زنگ اویختن به، دارای زنگ کردن، کم کم پهن شدن
چشمک زدن، چشمک، نگاه مختصر، سوسو زدن نور چراغ، سوسو زدن، تجاهل کردن
روشن شدن پایۀ یک لایۀ اَبر براثر بازتاب نور از برف یا یخ
snowblink
landblink
sunblink