blabsدیکشنری انگلیسی به فارسیبلبس، فضول، پرت گو، فضولی کردن، وراجی کردن، گستاخی کردن، فاش وابراز کردن
billowsدیکشنری انگلیسی به فارسیبیلدها، موج، موج در یا، موج بزرگ اب، خیزاب، موج بلند، خیز، بصورت موج درامدن، موج زدن، موجدار بودن