تنگناbottleneckواژههای مصوب فرهنگستانهر وضعیتی که باعث کندشدن توسعه و پیشرفت بهویژه در صنعت یا کسبوکار شود
گلوگاه 1bottleneckواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از معبر که حجم تردد در آن بیش از ظرفیت باشد [مهندسی مخابرات] مسیر یا کارکردی با حداقل ظرفیت در سامانه یا شبکه که در غیاب مسیر یا کارکرد جانشین عمل میکند
گلوگاه ژنشناختیgenetic bottleneck, population bottleneckواژههای مصوب فرهنگستانکاهش موقت و شدید یک جمعیت و افزایش آن پس از کاهش متـ . گلوگاه ژنتیکی
گیتار هاواییHawaiian guitar, steel guitar, bottleneck guitarواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گیتار که در آن با لغزاندن میلهای فولادی بر روی صفحۀ انگشتگذاری ساز، نغمات مختلف حاصل میشود متـ . گیتار دستانهای slide guitar
تنگنادیکشنری فارسی به انگلیسیbottleneck, corners, dilemma, double bind, hardship, jam, limit, pinch, predicament, pressure, restriction, strait, straitjacket, stranglehold
گلوگاه ژنشناختیgenetic bottleneck, population bottleneckواژههای مصوب فرهنگستانکاهش موقت و شدید یک جمعیت و افزایش آن پس از کاهش متـ . گلوگاه ژنتیکی