bounceدیکشنری انگلیسی به فارسیگزاف گویی، پرش، جست، پریدن، گزاف گویی کردن، بالا جستن، پس جستن، بیرون انداختن، مورد توپ و تشر قرار دادن
کمانهکشی پرّانsautillé (fr.), bounced, bouncing, jumpedواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمانهکشی که در آن با وسط کمانه ضربهای بر روی سیم زده میشود بهگونهایکه یک بار و بهصورت خفیف بر روی سیم پرش کند متـ . پرّان