شکست خورده، تهدار کردن
نقض شد، نقض کردن، ایجاد شکاف کردن، رخنه کردن در
Brigid
شلوار، تنبان، نیم شلواری
Brigit
کبودی، کوبیدن، کبود شدن، کبود کردن، زدن، کوفته شدن
شکست خورده