بستۀ حبابدارbubble packواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بسته که در آن مواد را با ورقۀ پلاستیکی پلیاتیلنی دارای حبابهای کوچک پرازهوا میپوشانند
bubbleدیکشنری انگلیسی به فارسیحباب، ابسوار، اندیشه پوچ، جوشیدن، گفتن، قلقل زدن، حباب براوردن، خروشیدن، جوشاندن، بیان کردن، فوران کردن
مادة بستهبندی حبابدارbubble packaging materialواژههای مصوب فرهنگستانفیلم (film) پلاستیکی انعطافپذیری که بهطور یکنواخت حبابدار شده باشد
bubbleدیکشنری انگلیسی به فارسیحباب، ابسوار، اندیشه پوچ، جوشیدن، گفتن، قلقل زدن، حباب براوردن، خروشیدن، جوشاندن، بیان کردن، فوران کردن
حبابbubbleواژههای مصوب فرهنگستانکاواکی کوچک با پوسهای (film) نازک و مرزی تقریباً کروی که با شاره پر شده و در یک شارة دیگر غوطهور است
دوحبابیdouble bubbleواژههای مصوب فرهنگستانسطح مقطع تنة هواگرد متشکل از دو کمان بههمچسبیده که کف اتاقک بین آنها قرار میگیرد