زنجیرهای شدنcatenationواژههای مصوب فرهنگستانتشکیـل زنجیرهای بلنـد یا حلقههای چندعضوی از راه پیوند اتمهای یک عنصر با یکدیگر
catenatingدیکشنری انگلیسی به فارسیکانتینر کردن، چون دانه های زنجیر، الحاق کردن، مسلسل کردن، پیوستن، متصل کردن
سلسلهبندیconcatenationواژههای مصوب فرهنگستاناتصال پشتسرهم سامانهها بهطوریکه خروجی هر سامانه ورودی سامانۀ بعدی است