کتودلغتنامه دهخداکتود. [ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ کتد [ ک َ ت َ / ت ِ ]. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به کتد شود.
قتوتلغتنامه دهخداقتوت . [ ق َ ] (ع ص ) مرد سخن چین . || دزد سخن ، نمام باشد یا نه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
قطوطلغتنامه دهخداقطوط. [ ق َ طَوْ وَ ] (ع ص ) سبک شتاب رو. (منتهی الارب ). الخفیف الکمیش . (اقرب الموارد).
قطوطلغتنامه دهخداقطوط. [ ق َطْ وَ ] (اِخ ) مؤلف لباب الانساب مینویسد: گمان میرود محله ای است به بغداد به نواحی الدور، و معلوم نیست که این همان قطوطا است یا غیر آن ، و به گمانم این دو یکی است . (اللباب ).