caulksدیکشنری انگلیسی به فارسیکلاول، مسدود کردن، چرت زدن، نعل زدن، درز گرفتن، اب بندی کردن، بتونه کاری کردن، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن
calksدیکشنری انگلیسی به فارسیکلسیم، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، درز گرفتن، مسدود کردن، اب بندی کردن، نعل زدن، کپیه کردن، بتونه کاری کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن، با نعل یا لگد اسب مجروح شدن