استخوانغارossuary caveواژههای مصوب فرهنگستانغاری که از آن بهعنوان مردهخانه برای نگهداری استخوانهای اجساد استفاده میشد
غار زندهlive caveواژههای مصوب فرهنگستانغاری که در آن رطوبت وجود دارد و غارنهشتهها (speleothems) در آن رشد میکنند متـ . غار فعال active cave
وحشیدیکشنری فارسی به انگلیسیagrarian, barbarian, barbaric, barbarous, beastly, bestial, brutal, brutish, cave man, fell, feral, ferocious, grim, natural, rude, savage, uncivil, uncivilized, ungovernable, untamed, wild
استخوانغارossuary caveواژههای مصوب فرهنگستانغاری که از آن بهعنوان مردهخانه برای نگهداری استخوانهای اجساد استفاده میشد