chafedدیکشنری انگلیسی به فارسیگسسته، بوسیله اصطکاک گرم کردن، اوقات تلخی کردن به، خونکسی را بجوش اوردن، خراشیدن، ساییدن، بههیجان اوردن، سابیدن
طوقهپوشchaferواژههای مصوب فرهنگستاننواری مرکب از لاستیک و رَسَن بر روی طوقۀ تایر که در برابر سایش مقاوم است و از آسیب دیدن طوقهها، در تماس با رینگ (rim)، جلوگیری میکند
جدایی طوقهپوشchafer separation, reinforce separationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جدایی بهصورت تَرَکهای محیطی در بالای ناحیۀ لبۀ طوقه بهحدیکه مَنجید نمایان شود
chafferدیکشنری انگلیسی به فارسیchaffer، داد و ستد، سرند، غربال، ادم شوخ و خوش مشرب، چانه، مبادله کردن، چانه زدن، وراجی کردن