لغتنامه دهخدا
خرسنگ . [ خ َ س َ ] (اِ مرکب ) سنگ بزرگ سخت گران . (شرفنامه ٔمنیری ). سنگ بزرگ ناتراشیده و ناهموار. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). سنگ بزرگ و کلان . (غیاث اللغات ). جُلمود. جَلْمَد. (از منتهی الارب ). صخره : ندانستی تو ای خر عمر کیج لاک پالانی <br