کلاه کج
سوکت
cocked، کج نهادن، یک وری کردن، بالا بردن، گوش ها را تیز و راست کردن
جادوگر
کوکویید
نیمی از خلبان را بیرون بیاور
cocked hat
spytkocked
فشردن
spitscocked