collapseدیکشنری انگلیسی به فارسیسقوط - فروپاشی، سقوط، فروریختگی، فروکش، اوار، فرو ریختن، غش کردن، سقوط کردن، دچار سقوط و اضمحلال شدن
دولت ازهمگسیختهcollapsed stateواژههای مصوب فرهنگستاندولت درماندهای که بهکلی قدرت خود را از دست داده است