combatدیکشنری انگلیسی به فارسیمبارزه کن، مبارزه، نبرد، رزم، پیکار، محاربه، حرب، مصاف، زد و خورد، مبارزه کردن، جنگیدن با، سلحشور
تنرزمBodycombatواژههای مصوب فرهنگستانمجموعه تمرینهای آمادگی جسمانی که برگرفته از هنرهای رزمی است و در آن به حریف فرضی مشت و لگد میزنند