curbدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدود کردن، جدول، زنجیر، لبه پیاده رو، بازداشت، هویزه، عنان، جلو گیری، حاشیه پیاده رو، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
جوربلغتنامه دهخداجورب . [ ج َ رَ ] (ع اِ) پایتابه . ج ، جوارب . و جواربه نیز مثل آنست . (منتهی الارب ). رجوع به جوراب شود.
curbsدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدودیت ها، جدول، زنجیر، لبه پیاده رو، بازداشت، هویزه، عنان، جلو گیری، حاشیه پیاده رو، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
curbsدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدودیت ها، جدول، زنجیر، لبه پیاده رو، بازداشت، هویزه، عنان، جلو گیری، حاشیه پیاده رو، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن