curbsدیکشنری انگلیسی به فارسیمحدودیت ها، جدول، زنجیر، لبه پیاده رو، بازداشت، هویزه، عنان، جلو گیری، حاشیه پیاده رو، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن
جلوخانcurbsideواژههای مصوب فرهنگستانمسیر پیادهرو برای ورود به پایانۀ مسافری و خروج از آن در بخش زمینی
جمعآوری از خیابانcurbside collectionواژههای مصوب فرهنگستانجمعآوری پسماند از محلهایی در کنار خیابان