decidesدیکشنری انگلیسی به فارسیتصمیم میگیرد، تصمیم گرفتن، فیصل دادن، فیصله کردن، قصد کردن، مصمم شدن، حل کردن
دوسیدگیلغتنامه دهخدادوسیدگی . [ سی دَ / دِ ] (حامص ) چسبیدگی و پیوستگی و اتصال . (ناظم الاطباء). چفسیدگی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسیدن شود.